به گزارش پايگاه خبري تحلييل پيرغار، عکاسي مستند به عنوان يکي از اصليترين و پرطرفدارترين شاخههاي عکاسي به ثبت لحظهها و اتفاقاتي ميپردازد که سوژه را بدون تحريف و با در نظر گرفتن اصل واقعيت به مخاطب نشان ميدهد. اين عکسها با وجود بيطرفانه بودن و نمايش بي و کم و کاست واقعيت، ارزش خبري بالايي دارند بسيار تاثيرگذارند. بسياري از اين عکسها در عين احساسي بودن، بسيار حرفهاي گرفته شدهاند و نشان دهنده قدرت و توانايي عکاس در استفاده مناسب از سوژه هستند.
مهمترين ويژگي يک عکس مستند داشتن پيام است. معمولا در اين نوع عکسها، وضعيتي که سوژه در آن قرار گرفته و تبعات ناشي از آن بيشتر از خود سوژه مورد توجه قرار ميگيرند و در بيشتر موارد قابل تعميم به افراد ديگر هم هستند.
عکاسي مستند اجتماعي و تب شبکههاي اجتماعي
عکاسي مستند اجتماعي از گستردهترين حوزههاي عکاسي است. جنگ، حوادث غيرمترقبه، فقر، گرسنگي، ظلم، بيعدالتي، ناکامي، خشم طبيعت و هر موضوعي که در زندگي انسانها تاثير داشته باشد و بتواند تصوير متفاوتي از وضعيت زندگي آنها را ارائه کند، براي عکاسان مستند اجتماعي اهميت بالايي دارد. اين روزها عکسهاي آزاردهنده و ناراحت کنندهاي از موضوعات مختلفي مثل فقر، گرسنگي، آزار حيوانات و ظلم در شبکههاي اجتماعي منتشر و به اشتراک گذاشته ميشود که واکنشهاي مختلفي را از طرف کاربران در پي دارد.
يک عکس از دورافتادهترين منطقه آفريقا از کودکي گرسنه ميتواند به حدي تاثيرگذار باشد که در مدتي کوتاه و با به اشتراک گذاري در شبکههاي اجتماعي به عکسي معروف تبديل شود. اين عکسها مانند يک گزارش تصويري هستند که واقعيت را همان طور که هست به مخاطب نشان ميدهند. وقتي اين واقعيت تلخ و گزنده باشد، مخاطب در مواجهه با آن واکنش متفاوتتري خواهد داشت.
با ظهور اينترنت و همچنين تب حضور در شبکههاي اجتماعي مختلف در سالهاي اخير، عکاسي مستند اجتماعي يکباره با خيل عظيم مخاطبان از قشرهاي مختلف روبهرو شد. در اين بين عکسهايي لايک و به اشتراک گذاشته ميشوند که بار احساسي و تاثيرگذاري زيادي دارند و مخاطب با ديدن آنها آزرده و ناراحت ميشود. برخي آنها براي اينکه ديگران هم تحت تاثير قرار بدهند به اشتراک ميگذارند و برخي ديگر هم در لايک زدن آنها دچار ترديد ميشوند.
لايک ميکنم، لايک نميکنم
خبرنگار در پرسش از چند کاربر شبکههاي اجتماعي نظر آنها را درباره انتشار عکسهاي مستند آزاردهنده و واکنش آنها در مواجهه با اين عکسها را جويا شده است. برخي از اي افراد معتقدند بعضي از عکسهاي ناراحت کننده به دليل تاثيرگذاري زياد آنها را وادار ميکند در عين ناراحت شدن از وضعيت انساني آن،عکس را لايک کنند و به اشتراک بگذارند. برخي هم اگر نگاه هنرمندانه عکاس نظرشان را جلب کند عکس را لايک ميکنند.
عدهاي هم ميگويند با اينکه بعضي از عکسها منعکس کننده درد و رنج انسانها هستند، اما تا جايي که بتوانند از لايک کردن و انتشار آنها امتناع ميکنند. آنها معتقدند دليلي ندارد اينگونه عکسها به اشتراک گذاشته شوند و مردم بيشتري در مواجهه با آنها دچار تألم و آزردگي شوند. اين افراد همچنين عقيده دارند در برخي موارد عکس گرفته شده آنقدر آزار دهنده است که پيام آن را نه تنها منعکس نميکند، بلکه باعث حس دافعه ميشود.
برخي از کاربران هم ميگويند بايد براي ديدن چنين عکسهايي هشدار وجود داشته باشد و کاربر با ديدن آنها غافلگير نشود. آنها حق خودشان ميدادند که در ديدن يا نديدن يک عکس اختيار داشته باشند. بعضي کاربران هم ميگويند ديدن يا نديدن عکسهاي مستند ناراحت کننده به بينش و آگاهي فرد بستگي دارد و اين عکسها در نهايت اگر بر پايه صداقت باشند نقش آگاهي افزايي دارند.
ارزش هنري عکس مستند ميزان تاثيرگذاري آن است
فرزاد هاشمي، عکاس و موسس مجله عکس، معتقد است عکسهاي آزاردهنده به عنوان بخشي از عکسهاي مستند اجتماعي اگر حامل پيام باشند و بتوانند به داشتن زندگي بهتر کمک کنند، خوب است که در شبکههاي اجتماعي به اشتراک گذاشته شوند، اما اگر ميزان آزاردهندگي آنها خيلي بالا باشد، بايد در نمايش آنها تجديد نظر کرد.
او ميگويد: اين عکسها فينفسه جزو عکسهاي مستند اجتماعي محسوب ميشوند و کاربرد آنها بيشتر در رسانههاي اجتماعي و براي ديدن و به اشتراکگذاشتن است. در اين عکسها جنبه هنري و زيباييشناسانه آن به جنبه انسانياش نزديک ميشود. اگر عکس بار انساني بالايي داشته باشد ميتواند کاربردهاي زيادي در شبکههاي اجتماعي با پيامهاي مختلف داشته باشد.
هاشمي معتقد است: اين نوع عکسها ممکن است سالهاي سال مورد استفاده قرار بگيرند و در شبکههاي مختلف براي نشان دادن مواردي که حتي مدنظر خود عکاس عکس هم نبودهاند، به کار برده شوند. بنابراين اين نوع عکسها به نسبت کاربرد خودشان ميتوانند کاربردهاي متفاوت و فراواني داشته باشند.
هنر جدا از مردم نداريم
اين عکاس که در سابقه سالها فعاليت در حوزه عکاسي مستند و طبيعت دارد اظهار ميکند: اگر يک عکس آنقدر خوب باشد که بتواند پيامش را بدهد، بايد در شبکههاي اجتماعي به اشتراک گذاشته شود. ما هنر جدا از مردم نداريم. هنر بايد در خدمت جامعه باشد و آنچه که توليد ميشود پيامرسان و تأثيرگذار باشد. اگر تصويري پخش شود که ناراحتکننده باشد ولي کمک کند که جهان بهتر شود، فقر از بين برود، بر زندگي بچههاي کار تأثير بگذارد و براي کودکان بيسرپرست مفيد واقع شود، من موافق انتشار و به اشتراکگذاشتن آنها در شبکههاي اجتماعي هستم.
او ميافزايد: اما اگر يک عکس آنچنان دردناک باشد که بيننده را آزار بدهد و جنبه مثبتانديشياش فراموش شود در اين گروه قرار نميگيرد. بعضي وقتها از يک عکس مستند براي برداشتهاي سياسي استفاده ميکنند؛ برداشتي که به هيچ وجه ربطي به هدف عکاس از گرفتن آن عکس ندارد. استفاده اين گونه از عکسهاي مستند اجتماعي غيراخلاقي است.
هاشمي درباره جنبه هنري اين گونه عکسها هم معتقد است: جنبه هنري يک عکس مستند اجتماعي مربوط به پيامي است که ميرساند. جنبه هنري آن با آنچه که اتفاق افتاده و در جريان بوده متفاوت نيست. نگاه هنرمندانه در عکس مستند اجتماعي ميزان تأثيرگذاري آن بر مخاطب است، چيزي که در عکاسي طبيعت و معماري فرق دارد. در عکسهاي مستند اجتماعي، نور، قاببندي و ديگر جنبهها در درجه بعدي از تأثيرگذاري قرار دارند. وقتي بحث زيباييشناسانه يک عکس مستند اجتماعي مطرح ميشود بايد به اين نکته توجه کرد که آيا عکاس توانسته آن طور که بايد و شايد پيام اتفاق را منتقل کند يا نه؟
لزوم دادن هشدار پيش از نمايش عکسهاي آزاردهنده
او همچنين درباره تفاوت واکنشهاي افراد در مواجهه با اين عکسها ميگويد: در جامعه مرفهي که شهروندانش به دنبال زندگي بهتر و رفاه بيشتر هستند و با ديدن يک عکس ناراحتکننده و دردناک تنها آزرده ميشوند، انتشار اين عکسها لزومي ندارد و آنها ترجيح ميدهند اين عکسها را نبينند. مثلا عکسهاي زندانيان و يا کشته شدگان جنگ جهاني دوم -فارغ از مسائل سياسي- نيازي نيست در رسانهها منتشر و ديده شوند، چون رسالتي که ما به دنبال آن هستيم داشتن زندگي خوب است. در جامعههاي متمدن، رسانهها پيش از نشان دادن چنين عکسهايي، به مخاطب هشدار ميدهند و به او اين اختيار را ميدهند که عکس را ببيند يا نه.
او ادامه ميدهد: اما در کشورهايي مثل کشور ايران که به جهان سوم نزديکتر است با انتشار عکسهاي دردناک و ناراحتکننده بدون دادن هشدار مواجه هستيم. در اين کشورها جامعه با تأملات اجتماعي و انساني مواجه است. من به طور کلي با نشان دادن چنين تصاويري بدون هشدار موافق نيستم. درست است که ما به دنبال جهاني بدون ظلم و جنگ هستيم، اما بهتر است مخاطبان اين اختيار را داشته باشند که يک عکس آزردهکننده را ببينند يا نه. شايد اگر تنها پيام آن عکس را دريافت کنند کافي باشد.
اين عکاس درباره ميزان تاثيرگذاري اين عکسها ميگويد: بعضي عکسها آنقدر بارشان سنگين است که تا مدتها ذهن مخاطب را درگير ميکنند. بعضي از اين عکسها مثل بريدن سر يک انسان، چنان شنيع و آزردهکننده هستند که هيچوقت رسانههاي متمدن اروپايي -حتي اگر با سياستهايشان منطبق باشد- آنها را نشان نميدهند. متأسفانه تلويزيون و رسانههاي ديگر ايران، ابايي از نشان دادن آنها ندارند. درست است که ميخواهند مثلا وحشيگري يک گروه را نشان بدهند اما شايد اگر خبر يا پيامش را منتقل کنند براي مخاطب کافي باشد.
او ادامه ميدهد: خيلي از کساني که چنين عکسهايي را در شبکههاي اجتماعي منتشر ميکنند صلاحيت اين را ندارند که بتوانند تشخيص بدهند اين عکس بايد بدون هشدار در معرض ديد همه قرار بگيرد يا نه. وقتي بازبيني، دستهبندي و هشداري در اين زمينه وجود نداشته باشد، فارغ از جنبه هنري عکس باعث بوجود آمدن تأثيراتي مدتدار در مخاطب ميشود. گاهي نشان دادن يک عکس دردناک با هر موضوعي آنقدر تأثير مخربي بر ذهن مخاطب ميگذارد که متأسفانه نه تنها پيام عکس در حاشيه قرار ميگيرد بلکه ميتواند واکنشهاي برعکسي را از طرف مخاطبان در پي داشته باشد.
مرجع : خبرگزاري ايسنا